دستانم خالی
وقتی به یاد تو می افتم پر می شوند
پر از شــــــــرم
پر از امـــــــید…
.
.
.
.
.
خوشا به حال دل بی شکیب بعضی ها
هزار غبطه به حال عجیب بعضی ها
نمی رود ز سر این پرنده ی قفسی
خیال بال و پر دلفریب بعضی ها
قنوت وتر … سحر … در جوار «شش گوشه»
طبیب حاذق درد غریب بعضی ها!
نصیب همچو منی؛ مهر تربت و حسرت!
برات کرب و بلا، هی نصیب بعضی ها …
دلم شکسته خدایا! مرا اجابت کن
به حق حرمت امن یجیب بعضی ها
گر بنا نیست ببخشید ؛ نبخشید اما
پیش زهرا ؛ گنه کار نخوانید فقط !
حقمان است ؛ ولی جان اباعبدالله
محضر فاطمه ما را نکشانید فقط !
روز محشر به جهنم ببریدم ؛ اما ...
دست ما را به محرم برسانید فقط !
زخم
سر یک طرف
با این زخم زبان ها چه می کرد؟
مگر پدرت نماز هم می خواند…
زینب…؟
شهید هاشم مرگان ازغدی
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
تولد: 17 مرداد 1346
شهادت: 31 اردیهشت 1365 - 19 سالگی
محل شهادت: غرب / ارتفاعات حاج عمران
فرمانده عملیات: شهید محمود کاوه
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
دیپلم ریاضی از دبیرستان آقا مصطفی خمینی
رتبه استانی المپیاد فیزیک
رتبه 246 کنکور سراسری
ذانشجوی رتبه اول، ترم دوم دانشکده پزشکی مشهد بود که به فیض شهادت نائل آمد
اومده بود مرخصی. نصفه شب بود که با صدای ناله ش از خواب پریدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه می کرد
می گفت: «خدایا اگر شهادت رو نصیبم کردی می خواهم مثل مولایم امام حسین(علیه السلام) سر نداشته باشم. مثل علمدار حسین(علیه السلام) بی دست شهید شم…»
وقتی جنازه ش رو آوردند، سر نداشت. یک دستش هم قطع شده بود، همون طور که دوست داشت. مثل امام حسین(ع)، مثل حضرت عباس(ع)….
«شهید ماشاءالله رشیدی »
خـنـده دار نیست ؟
این ڪـ ه با ڪسـے ڪـ ه در دلش قرار نیسـتـــ
صبح و شـبـــ
گـفتگو ڪنـے ڪـ ه انـتــظار چیسـتـــ !؟
. . . . . . ▄▄▄▄▄▄ . . . . . .
این ڪـ ه با ڪسے ڪـ ه بے قرار نیسـتـــ
صبح و شبـــ
گفتگو ڪنے ڪـ ه انـتـظار چیستـــ
خنده دار نیستـــ !؟
✿✿✿✿✿✿✿
